امروزه سازمان ها و شرکت هایی که میخواهند قوی و قدرتمند در بازارهای رقابتی عمل کنند نیاز به مدیرانی دارند که توانایی و مهارت رهبری را داشته یاشند، به عبارتی بهتر سازمان ها بجای مدیر به رهبران قوی نیازمندند. در دنیای امروز برای رشد سازمان و شرکت مدیر بودن به تنهایی کافی نیست و سازمانهایی می توانند به اهداف خود برسند که رهبری قوی در رأس خود داشته باشند.
طبق چیزی که گفته شد تفاوت های آشکاری میان رهبری و مدیریت وجود دارد.
در مدیریت تمرکز و سؤال اصلی یک مدیر این است که چطور از منابع موجود در سازمان بیشترین استفاده را داشته باشم و تمرکز یک مدیر بر داخل سازمان است.
یک مدیر، دستور می‌دهد، کنترل می کند و باید و نباید ها را وضع می کند و تمام تمرکزش بر این است که منابع موجود را کنترل کند.
اما در رهبری سؤال اصلی این است که :
- به کجا می رویم؟
- مسئله ما در این مسیر چیست؟
- چه چیزی امکان دارد؟
نکته جالب این است که تمام آنچه که یک رهبر با آن سر و کار دارد بر اساس چالش ، سؤال، مفاهیم و ایده هاست.
نگاه یک رهبر هم به بیرون سازمان است و هم به درون سازمان.
یک مدیر نمی تواند در فراز و نشیب ها سازمان را خوب هدایت کند اما توانایی یک رهبر را میتوان در چالش ها و فراز و نشیب ها دید که چگونه با راهبری کردن اعضاء تیم از این شرایط سخت و دشوار عبور می کند.
یک رهبر نقش های مختلفی دارد :
- فکر و ایده ها را بستر می دهد.
- تغییرات را مدیریت می کند.
- ارتباطات را ایجاد و مدیریت می کند.
- انگیزه جلو رفتن می دهد..
مدیر و رهبر هر دو به دنبال نتیجه و هدف هستند اما تفاوت از اینجا ناشی می شود که در سازمانهایی که مدیریت می شوند چالش تفاوت هدف و چشم انداز بین مدیران سازمان و پرسنل وجود دارد ، اما در سازمانهایی که رهبری می شوند رهبر توانسته است که چشم انداز و اهداف سازمان را به پرسنل خود القا کند ، بنابراین تمام اعضا سازمان به دنبال اهداف مشترک حرکت می کنند.
سؤال : نقش اصلی یک رهبر در ارتباط با سرمایه های انسانی چگونه است؟
- استخدام افراد مناسب
- بکار گذاشتن افراد مناسب در جای درست
- حمایت از افراد
- شفاف کردن دقیق نتایج مورد انتظار سازمان در هر مرحله
- دادن آزادی کامل و قابل قبول در راستای قوانین سازمانی برای یافتن راه مناسب
- یک رهبر در تمام لحظات مراقب احساسات و انگیزه اعضای تیم است و جالب است که این باعث ایجاد دلبستگی احساسی افراد در سازمان می شود.
توجه داشته باشید که اگر این دلبستگی در سازمان ایجاد نشود بعد از مدتی مسیر حرکت افراد با مسیر حرکت سازمان متفاوت می شود و این باعث کاهش بهره وری می شود.
تمام تلاش یک رهبر برای کمک به رشد و توسعه افراد است. یک رهبر تمام تلاش خود را برای ارتقا افراد می کند و می کوشد که افراد مراحل سطوح رهبری را طی کنند تا در نهایت به بالاترین سطح رهبری یعنی سطح 5 رهبری برسند.
دلایل بهره وری کم افراد
- نخواستن: به‌عبارتی فرد دلبستگی به سازمان ندارد.
- ندانستن: یعنی فرد نمی داند که چه انتظاری از او دارند و یا مهارت و دانش کافی را ندارد.
- نتوانستن: یعنی این فرد از عهده انجام آن کار بر نمی آید و یا در حیطه توان و استعداد او نیست و یا امکانات و تجهیزات کافی ندارد.
یک رهبر وقتی ببیند که بهره وری سازمانش پایین است اشکال را در یکی از 3 گزینه بالا می داند و درآنها جستجو می کند و آن مسئله را حل می کنند.
بنابراین یک رهبر ابتدا در افراد سازمانش ایجاد دلبستگی می کند، سپس انتظاراتی را که از افراد دارد را بصورت واضح و شفاف شرح می دهد و در نهایت برای هر کار افرادی را استخدام می کند و آنهایی که مهارت کافی برای انجام آن کار دارند ، ابزار و تجهیزات لازم را در اختیار آنها قرار می دهد.
مهم نیست که کسب و کار و سازمان شما چقدر کوچک و یا چقدر بزرگ است، مهم این است که شما باید مهارت رهبری کردن را بیاموزید، باید سطوح مختلف رهبری را فرا بگیرید و بدانید که اکنون در کدام سطح رهبری هستید و تمام تلاش خود را بکنید که به بالاترین سطح رهبری یعنی سطح 5 رهبری برسید.
خبر خوش این است که مهارت رهبری کاملاً آموختنی است.
[su_button url=”https://irsazan.com/leadership” style=”flat” background=”#029e17″ size=”11″ center=”yes” radius=”3″ icon=”icon: ticket”]اطلاعات بیشتر[/su_button]
[su_button url=”https://irsazan.com/dl/leadership-mashad.pdf” style=”flat” background=”#9e0225″ size=”9″ center=”yes” radius=”3″ icon=”icon: ticket”]دانلود کاتالوگ[/su_button]
